نحوه زیست کوچرو های سنگسری بهترین الگو ها برای محیط زیست پایدار است. محل اسکان ییلاق ( خیل ) و قشلاق آنها، نحوه ساخت محیط زندگی آنها ، و همه وسایلی که در زیست آنها استفاده می شده است در طبیعت تجزیه می شده است و اگر بماند برای همیشه قابل استفاده است.
کوچرو های سنگسری در دامنه کوه های البرز و کویر مرکزی ایران زندگی می کردند. فاصله دورترین نقطه ی ییلاقی و قشلاقی آنان به بیش از ۱4۰۰ کیلومتر می رسد. چنین مسافتی نشان می دهد که آنها طولانی ترین مسیر کوچ را طی می کنند. استانهای سمنان، تهران، البرز، مازندران، خراسان بزرگ، گلستان (ترکمن صحرا) ، قزوین، قم و … قلمرو ییلاقی و یا قشلاقی آنها بوده است.
با اینوجود در مقایسه سایر اقوام و کوچروها کمتر شناخته شده هستند. به نظر من دلیل شناخته نبودن سنگسری ها این است که این قوم کوچرو آنقدر به پایتخت ایران نزدیک بودند که موجب شده است بخشی از فرهنگ پایتخت محسوب شوند و قامت قومی فرهنگی آنان دیده نشود. به همین دلیل برای هنرمندان، دانشمندان و اندیشمندان سنگسری سهم داشتن در فرهنگ جهانی مهم تر از ماندن دایره قومیت خودشان بوده است. زمانی طبیعت بکر شمال تهران و لواسانات ییلاق آنان و جنوب تهران و جایی اکنون فرودگاه بین المللی شده است قشلاق آنان بوده است. در خصوص سنگسر، معماری و فرهنگ و همچنین زندگی قشلاقی در کویر های مرکزی ایران یادداشت جداگانه ای نوشته خواهد شد.
شکل کلی گوت ها “سیاه چادر های” کوچرو ها سنگسری زیبا و همانند سلسله جبال البرز است. در مقایسه با دیگر عشایر ایران منحصر به فرد هستند. زیرا بسیار بزرگ و تقسیمات داخلی آن همسان معماری ایرانی قسمت های مختلفی دارند.
در داخل آنها چندین اجاق آتش کوچک و بزرگ برای کارکرد های مختلف وجود دارد.
از دید من فضای داخل چادر سنگسری ها خیلی روحانی است. از روزنه ها نور جاری می شود
فراورده های شیری و غذا های سنگسری مقوی هستند. آرشه که نوعی فراورده شیری سنگسری است مهم ترین محصولی است که در هیچ جای جهان نمونه مشابه آن دیده نشده است. تهیه آرشه کار بسیار ظریف و مستلزم وقت است. آرشه تفت دادن نوعی پنیر است که بسیار مقوی است و نگهداری آن نیازی به یخچال ندارد. مشتقات آن نیز مصرف دارویی دارد. کافیست بدانیم که سنگسری ها از فراورده های شیری نوعی شیرینی به نام “چیکو” تولید می نمایند.
غذای گرم سنگسری “دیگی” است. که برای پخت آن گوشت و برنج و به میزان لازم آب در زیر خاکستر و ذغال پنهان می شود. برای طبخ این غذا تجربه و دقت عمل ضروری است. “دیگی” غذایی بوده است که چوپان ها شب پس از افروختن آتش، برنج و گوشت را در دیگ مسی در دار قرار داده، به مقدار لازم آب به آن اضافه می کردند و سپس آن را در دل ذغال و خاکستر باقیمانده از آتش دفن می کردند. آنچه که باید با دقت محاسبه شود میزان حرارت، میزان آب و زمان می باشد. چوپان سنگسری در سپیده دم پس از صرف چنین غذایی گوسفندان را به چراگاه می برد.
در چادر سنگسری جای ظروف را با ریگ می پوشانند که ظرف های شسته شده گلی نشود.
پاشیدن آب در داخل چادر و عطر خاک را همیشه دوست داشتم
به دلیل نزدیکی سنگسری ها به پایتخت فرهنگشان رو به فراموشی است. برای معرفی آنها جشنواره ها و رویداد های هنری در خیل های سنگسری برگزار کردم. از سال 1395 گروه های گردشگری را تشویق می کنم که به محیط زندگی آنها بروند و با آنها آشنا شوند.
زبان کوچرو های سنگسری قدیمی ترین و اصیل ترین کلمات و اصطلاحات زبان فارسی قدیم را شامل می شوند. از وبژگی های مهم گویش سنگسری دستور زبان باستانی و قابل تجزیه و ترکیب آن و به کار بردن ضمایر متفاوت برای مذکر و مونث است . افعال زبان سنگسری نیز در نوع خود کم نظیر است .
چوپان سنگسری معمولا شب ها دام را به بالای کوهستان می برند. در ارتقاعات بالا علف ها دیرتر رویش می کنند و معمولا در نیمه تابستان شب ها به ارتفاعات می روند.
دامداری سنگسر، چوپانان و دامداران برای تمامی دامها در گروههای سنی از نوزاد تازه متولد شده، چند هفته ای شش ماهگی، یک تا دو سال، بر حسب اینکه چند بار زایمان کرده باشد، و یا نازا باشد، تا دام سالخورده و برای اینکه هر کدام از موارد یاد شده نر و ماده، نامهای متفاوتی وجود دارد.
ولتو، نر خالکو، میا خالکو، نر ورا، میا ورا، نر سیلک، میا سیلک، کاوه، کووی، کاوه نر ، کووی میش، تاژه نر، جوون میش، چار زِ، پنج زِ، قصر، کهنه نر، کهنه میش نامهایی هستند که آنها به کار می برند.
گوسفندانی که به عنوان جلودار ور اهنما استفاده می شوند، گوسفندی که چوپان را از خواب بیدار می کند و گوسفندی که برای باروری ماده ها به کار می روند نیز نامهای معینی دارند.
داشتن یا نداشتن شاخ، حال اینکه گوسفند گوش کوتاه متوسط و یا بلند نیز داشته باشد نامهای متفاوت دارند.
نوع دیگر تعیین گوسفند رنگ آنهاست که به دام زرد رنگ “شیوا” می گویند. به سیاه “بور گفته می شود. به سفید “سور” به کبود “بنوش” به قهوه ای تیره ” تلخ” سیاه مایل به قهوه ای “برجی” قهوه ای روشن “خروا” و رنگ موشی “قمر” می گویند. در حالیکه به گوسفند سفید سور می گویند برای خر سفید نام “سوزه” را به کار می برند.
حال اگر گوسفندی تماما سیاه باشد فقط در ناحیه سر یا پا لکه سفیدی داشته باشد هر کدام نیز نام متفاوتی دارند.
پلاس سنگسری کف آن را مفروش و دیواره های نقش دار فضای داخل چادر را به محل میهمانان، خانواده و آشپزخانه تقکیک می نمایند. دست بافته ها و آویزه های بسیاری که دارای نقش و رنگ هستند در داخل چادر کاربرد دارند.
جاروی سنگسری
در قسمت انتهای گوت سنگسری محیطی مشخص شده است که با پرده تفکیک شده است. این قسمت حمام محسوب می شود. پس از گرم کردن آب در دیگ در آنجا افراد خانواده خودشان را شستشو می دهند.
کودکان سنگسری هنگامیکه مادرانشان تنور درست می کردند با گل مجسمه تولید می کردند. بازگشت به طبیعت ، رویکرد به هنر محیطی و ایجاد مرکز پردیس ریشه در پیشینه قومی من داشته است.
معمولا بسیاری از مادران سنگسری زمانی که با گِل ، تنور درست می کردند به کودکان گِل می دادند. بعضی از کودکان و نوجوانان در میان کوچرو ها بسیار با استعداد هستند. این مجسمه های گِلی را از یکی از نوجوانان ییلاق چَپک هدیه گرفتم. هنوز در مرکز هنر پردیس در تهران نگهداری می شود.
ما سنگسری ها به طبیعت بسیار نزدیک بودیم، حیوانات را دوست داشتیم و در بالای ابرها زندگی می کردیم.